بنا به آمار سازمان پزشکی قانونی، به طور میانگین در شهریور ماه سال گذشته، روزی ۵۰ نفر جان خود را در سوانح و تصادفات جادهای کشور از دست دادهاند که ۲۲ نفر در محل تصادف و سانحه و بقیه در طول مسیر و در بیمارستان فوت شدهاند. در مجموع سال گذشته ۱۶هزار و 500کشته بر اثر سوانح جادهای داشته که بیشترین میزان تلفات جادهای ثبت شده در نیمه اول فروردین ماه و نیمه دوم شهریور ماه بوده است. اگرچه در سال ۱۳۸۵ این آمار در حدود ۲۸هزار نفر بوده و در طی این ۹ سال به رغم افزایش همه متغیرها یعنی افزایش خودروها، افزایش جمعیت، رشد تعداد گواهینامههای صادر شده و افزایش حجم سفرها ، کاهش تلفات جادهای در کشور اتفاق افتاده، اما از دست دادن این مقدار نیروی انسانی نیز بسیار نگران کننده است.
در تبیین عوامل مؤثر بر کاهش مرگ و میرهای جاده ای، عوامل انسانی، جادهای، خودرو و قوانین و مقررات، نقش بسزایی دارند. در این میان به موضوع افزایش کیفیت خودرو در کوتاه مدت نمیتوان دل بست، زیرا نه خودروسازان انگیزه زیادی برای آن دارند و نه فشار زیادی به آنها وارد میشود. در بحث جاده نیز آمارها نشان میدهد که آزاد راهها که بیشترین مختصات امنیتی را دارا هستند، محل سوانح بیشتری بودهاند، بنابراین بیشترین تمرکز را باید بر روی رفتارهای رانندگان و ارتقای فرهنگ آنها قرار داد، زیرا عامل انسانی صاحب قوه عاقله تصمیم گیری است و در مواقع حساس حتی قدرت این را دارد که عوامل دیگر را نیز در اختیار بگیرد و با تصمیم گیری درست در لحظهای که نیاز باشد، حتی نقایص عوامل دیگر را پوشش دهد.
موضوع رفتار رانندگی به تعبیر جامعه شناسان، یک موضوع وارداتی است که خودش وارد شده است، اما فرهنگ صحیح آن را جامعه نتوانسته وارد یا آن را بازسازی اجتماعی کند، بنابراین پرداختن به آن یک موضوع جدی است . نباید در ساختارهای مدیریتی و کنترلی در سطوح کلان و خرد، هر سازمان و فردی ادعا کند که تنها آنچه را بر عهدهاش گذاشته شده، انجام میدهد و محدوده و مرز مشخصی را برای خودش تفکیک کند، بلکه باید فراتر از آنچه را برعهدهاش گذاشته شده، انجام دهد، زیرا مشارکت در ارتقای فرهنگ رانندگی مسیر برد- برد را برای جامعه در پی خواهد داشت.
هر فوت در اثر تصادفات و سوانح جاده ای، بنا به مطالعات مرکز پژوهشهای ناجا، خسارت مالی در حدود یک میلیارد و دویست میلیون تومان برای جامعه و خانواده قربانی در پی دارد. فارغ از خسارتهای سنگین مادی، خسارتهای اجتماعی، روحی و روانی نیز برای بازماندگان به جا میماند.
اجتماعی کردن تربیت رانندگی در عمق جامعه از راه اصلاح رفتار رانندگان با آموزش مستمر به آنها، فرهنگسازی رفتار صحیح رانندگی از طریق رسانهها، رشد و اعتلای فرهنگ رانندگی از دوران کودکی با کمک آموزش و پرورش و نیز کاهش انگارههای ذهنی تنشزا (کنترل خشم) برای ثبات آرامش درونی رانندگان، نقش بسزایی در ارتقای فرهنگ رانندگی و توانمندسازی مهارتی رانندگان ایفا میکند و بشدت از آسیبها و هزینههای جامعه خواهد کاست.
نظر شما